سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قنوت بابا...

 


دختر کوچولو نشسته روبروی بابا.. و  زل  زده به جای خالی دستای باباش..

همیشه اینکارو می کنه و آخر سر سوالش رو از بابا می پرسه..

بابا تو که دست نداری چجوری قنوت می گیری؟..

چشماش مثل همیشه بعد از سوال دخترش خیس می شه..

"بابایی همه موقع قنوت دستاشونو بالا می گیرند تا خدا دستشونو بگیره..

منم یه بار اونقدر دستمو بالا گرفتم و صداش زدم تا خدا دستمو گرفت.."

دختر کوچولو به قنوت که رسید روی پنجه پاش ایستاد..

و دستاشو تا می تونست بالا گرفت.. 

 

 


+نوشته شـــده در چهارشنبه 92 آذر 6ساعــت ساعت 4:3 صبح تــوسط نازنین زهرا کاوه | نظر بدهید